دیزباد وطن ماست

دیزباد وطن ماست

سایت رسمی روستای دیزباد علیا (بالا) از توابع شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران.
دیزباد وطن ماست

دیزباد وطن ماست

سایت رسمی روستای دیزباد علیا (بالا) از توابع شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران.

داستانی کشاورز دهاتی و خر پیر به گویش دیزبادی

«دیزباد وطن ماست»- کشاورزی خر پیری داشت که یک روز نا خداگاه به مون یک چاه بدون اُو افتاد. کشاورز هر چه تُقلا کرد نتوانست خرش را از مون چاه بدَر کِنه. 
بعد بروی اینکه حیون بیچاره زیاد زجر نکشه، کشاورز و مردم ده تصمیم گرفتند چاه را فقط با خاک پر کنند تا خر زودتر بمیره و مرگ تدریجی او باعث عذابش نروه.
مردم با دول بالای کله خر خاک مریختند اما خره همش خاک های روی بدنشه موگلند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمه، خره تلاش می کرد ودست وپاش ره می آور روی خاکهاو روی خاک ها اَمستیک.
روستایی ها همی جوری به زنده د گور کردن خر بیچاره به زبو ادامه دادند و خر هم همینطوری به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون اَمه …


چند عبارت و جمله از لهجه دیزبادی

«دیزباد وطن ماست»- لهجه دیزبادی یکی از شیرینی های سفر به دیزباد است. اساسا این لهجه شباهت زیادی به لهجه نیشابوری دارد اما دقیقا هم مشابه لهجه نیشابوری نیست. به دلیل سکونت بسیاری از دیزبادی ها در نیشابور کلمات نیشابوری در لهجه دیزبادی دیده می شود و البته کلمات مشهدی و الان وضعیت به صورتی است که دقیقا نمی شود تفکیک دقیقی از این لهجه ها انجام داد. با این حال برخی از کلمات که در لهجه دیزبادی معنای خاصی دارند که برای همگان مانوس نیست را به حضورتان تقدیم می کنم:

  • شوش =شاخه های نازک درخت مثلاً بید را به هم می پیچند
  •  مجمعه = سینی مسی گرد بزرگ کنگره دار
  •  پیتو = بافته شده از پشم برای پیچیدن دور پا از مچ تا زانو در زمستان
  •  پشت نگاه کو، = یعنی موقع راه رفتن حواست به جلو باشه که تو چاله نیفتی.
  • دگلو نوعی دستگاه فرد یا پارچه بافی
  •  نو خروش یعنی غذای تر و آبکی 
  • چینگلی یعنی نان تافتون رو تو روغن تف میدن
  •  ارخلق یعنی مهربون شده 
  • جو به جای درخت کاشتن
  •  خرکین پشت پالون الاغ 
  • کووره سبد هایی که از نوعی چوب نرم درست شده 
  • سووی یعنی کوزه
  •  تریخ نام گیاه کوهی که در پشت بام منازل استفاده میشه 
  • مخوف یعنی گیج 
  • دستینه یعنی النگو 
  • تومبو یعنی شلوار راحتی

در پایان هم یک جمله به لهجه دیزبادی و کلاسیک را قرار می دهم. گفتنی است دیزبادی ها بعد از دانش آموخته شدن در مدرسه علاقه بسیار به کتابی صحبت کردن پیدا کردند و اغلب آنها دیزبادی و کتابی صحبت می کنند. مثل این:

ماشاءالله صد ماشاءالله خدا رَه شُکر اول سال رَه بابارون شروع شُد وعیدی به مردوم دادی همه بنده هات و همه چغوکا ، موساکوتقیها و کوخ کلخا ،کلپسه هاو علف عجولا، پونه های لوجوا ،نازبویا ،علف بگنه ها وهمه جانورا ونفسکشهای رو زمینها و آسمونها و دریا ها تورا شکر می کنیم .اینشاالله آب فراوان ،نعمت و سلامتی رابرآرزومندانت عطابفرماای خدای خوب ومهربون.